و آب بود که می رفت
کوچه خلوت بود
صدای قلب تو آری
صدای قلب تو پاشید بر در و دیوار ...
و عطر سوختن اشک و عشق و شرم و شتاب
میان بندبند کهنه ی دیوار آجری گم شد
فضای کوچه ی میعاد
طنین خاطره ی ضربه های گام تو را
به ذهن منجمد سنگفرش امانت داد
و آب بود که می رفت ...
رو دعا می خواه ز اخوان صفا - مولانا...
برچسب : نویسنده : delphan بازدید : 220